جدول جو
جدول جو

معنی سر آخور - جستجوی لغت در جدول جو

سر آخور
اسبی که بر همه اسبان مقدم بندند اسب سر طویله، میر آخور رئیس اصطبل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرآخور
تصویر سرآخور
آخته چی
فرهنگ واژه فارسی سره
اسبی که بر همه اسبان مقدم بندند اسب سر طویله، میر آخور رئیس اصطبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سر خور
تصویر سر خور
آنکه همسرش پیش از وی فوت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرآخور
تصویر سرآخور
اسبی که در طویله از همۀ اسب ها بهتر باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبز آخور
تصویر سبز آخور
آخری که در آن علف سبز جهت چارپایان آماده باشد، آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبزآخور
تصویر سبزآخور
آخوری که در آن علف سبز برای چهارپایان ریخته باشند، جایی که آب و علف بسیار باشد، کنایه از آسمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم آخور
تصویر هم آخور
دو دوست صمیمی را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرب آخور
تصویر چرب آخور
دارای خوراک بسیار و فراخی عیش و نعمت، آنکه در ناز و نعمت باشد، برای مثال لگدافکن مباش و دندان گیر / گر شدی یک دو روز چرب آخور (شفایی - لغتنامه - چرب آخور)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از در خور
تصویر در خور
قابل
فرهنگ واژه فارسی سره
بسیار خوارشکم پرست شکم خواره شکمو بنده شکم شکم پرور پر خوار پر خواره اکول بلع بلعه مقابل کم خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر آور
تصویر پر آور
تیزپر تیزرو، پرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در خور
تصویر در خور
شایسته موافق مناسب لایق سزاوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در آخر
تصویر در آخر
در انجام در پایان عاقبت مقابل در آغاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در آخر
تصویر در آخر
در پایان
فرهنگ واژه فارسی سره
کله الاغ راس الحمار، آنکه بی موقع جایی آید و مزاحم شود مزاحم، بی حیا بی شرم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرآخر
تصویر سرآخر
((~. خُ))
رییس اصطبل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرخور
تصویر سرخور
((سَ))
آن که بدقدم است و اطرافیانش زود می میرند
فرهنگ فارسی معین